نسبت به کتابهای دیگهی بارگاس یوسا ممکنه کتاب درخشانی به نظر نرسه، اما با این حال از نظر من خیلی قویه. شاید بهتر باشه برای شروع کتابهای یوسا، این یا مرگ در آند رو اول از همه خوند. چون برای آشنایی با سبکش خیلی به درد میخوره. یکی دیگه از نقاط قوت این کتاب اینه که یوسا توی اون، خیلی وقتها شیوهی رماننویسیش رو هم شرح میده: راوی کتاب، برای نوشتن رمانش دنبال پیداکردن سرنخهایی از زندگی آلخاندرو مایتاست. یعنی یکی از عوامل شورشی کمونیستی که سالها پیش در پرو رخ داده. راوی به ترتیب پیشاومدنِ وقایع، پیش کسانی میره که به هر نحو از ماجراها خبر داشتهان؛ و مدام یادآوری میکنه که اسم واقعی هیچکس ذکر نخواهد شد و خیلی از شخصیتها رو عوض و ماجراها رو تحریف میکنه. و این تلاشش برای فهمیدنِ واقعیت ماجراها، فقط برای اینه که بدونه در مورد چه چیزی داره دروغ میگه.***فصل آخر کتاب که راوی مایتا رو پیدا میکنه، جزو بهترینهاست. مخصوصاً جایی که مایتا تعریف میکنه نهایتاً آرمانها و مصادرههای انقلابیشون، در ذهن مردم با یه دلهدزدی مسخره جایگزین شد. ضمناً با اینکه اسم مترجم کتاب رو تا حالا نشنیده بودم، اما ترجمهش خیلی خیلی خوبه.***فکرم را با صدایی بلند بیان میکنم: "شاید این غمانگیزترین بخش داستان باشد، این که ماجرایی که با نام انقلاب شروع شد – هر چقدر هم که احمقانه بوده، اما به هر صورت یک انقلاب بود – با جروبحثی بر سر اینکه چقدر دزدیده شده و کی پولها را غارت کرده، تمام میشود."[صفحهی ۳۸۳]ا